علمی

آیا ما فقط از ۱۰ درصد توان مغز خود استفاده می‌کنیم؟

به گزارش خبرآنلاین، به نقل از یورونیوز، آنهایی که چنین باوری دارند، می‌گویند بخش زیادی از مغز دست‌نخورده باقی مانده است و نبوغ آلبرت اینشتین نیز دقیقا به دلیل استفاده او از بیش از ۱۰ درصد از توانایی مغزش بوده است.

حتی یک تحقیق در سال ۲۰۱۲ میلادی نشان داد که حدود ۵۰ درصد از معلمان ابتدایی و متوسطه در بسیاری از کشورهای جهان، افسانه ۱۰ درصد را تأیید می‌کنند.

آیا این ادعا حقیقت دارد؟ آیا ما واقعا از تمام ظرفیت مغز خود استفاده نمی‌کنیم؟

ریشه این باور به دورانی برمی‌گردد که دانشمندان برای اولین بار شروع به کاوش درباره توانایی‌های مغز کردند اما ابزارهای لازم برای ثبت دقیق عملکرد آن را نداشتند.

در سال ۱۹۰۷ میلادی نیز ویلیام جیمز، بنیانگذار روانشناسی آمریکایی در کتاب خود با عنوان «انرژی‌های انسان» نوشت که «ما تنها از بخش کوچکی از قدرتی استفاده می‌کنیم که بطور بالقوه در ذهن و جسم خود داریم». به نظر می‌رسد که تفسیر نادرست از این جمله او، یکی دیگر از دلایل رواج این دیدگاه بوده که انسان‌ها به بخش کوچکی از مغز دسترسی دارند.

در اولین سال‌های شکل گیری علم اعصاب همچنین دانشمندان استدلال می‌کردند که بخش بزرگی از مغز غیرفعال و اصطلاحا خاموش است و بود و نبودش برای بسیاری از انسان‌ها فرقی نمی‌کند؛ زیرا مغز برخی از افرادی که دچار آسیب‌ شده بود، همچنان می‌توانست عملکرد بالایی را از خود نشان دهد.

آنها بطور مثال به نمونه «فینیاس گیج» آمریکایی اشاره می‌کردند. فینیاس گیج، کارگر شرکت راه‌آهن بود و در سال ۱۸۴۸ میلادی حادثه‌ای باعث شد که یک میله آهنی در سرش فرو رود و «لوب پیشانی» مغز او کاملا از بین برود. با این وجود او زنده ماند و به زندگی عادی ادامه داد؛ اگرچه که خلق و خویش عوض شد و تندمزاج شد.

اما اکنون پیشرفت دانش ثابت کرده است که اتصالات عصبی مغز قدرت تغییرشکل دارند و به همین دلیل حتی اگر بخشی از مغز دچار آسیب شود، شبکه اعصاب مغز می‌توانند بسرعت خود را بازسازی کنند و شبکه جدیدی تشکیل دهند. بنابراین مغز از آنچنان انعطاف‌پذیری برخوردار است که حتی می‌توان یک نیمکره مغز را در دوران کودکی برداشت و در چنین حالتی مابقی مغز دوباره شروع به ساخت یک شبکه عصبی کامل می‌کند تا عملکردهایی که متوقف شده، از سر گرفته شوند.

به عبارت دیگر، مغز همواره از ۱۰۰ درصد آنچه دارد استفاده می‌کند تا به همه وظایفش برسد؛ اما بسته به اینکه کدام ساختارها آسیب دیده‌اند، می‌تواند این بازسازی با قدرت کمتری انجام شود.

نتیجه اسکن‌های سه‌بعدی؛ چند درصد مغز ما فعال است؟

دانشمندان عصر حاضر، برای درک بهتر گستره فعالیت‌های مغزی، از ابزارهایی برای ردیابی فعالیت مغزهای زنده استفاده کردند که شناخته شده‌ترین این ابزارها اسکن‌های PET (توموگرافی انتشار پوزیترون) و fMRI (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی) بودند.

در اسکن‌های PET، یک ردیاب رادیواکتیو فعال به فرد تزریق می‌شود. این ردیاب توسط مغز متابولیزه می‌شود و با انجام این کار، پوزیترون‌ها ساطع می‌شوند. سپس حسگرها، پوزیترون‌ها را از طریق تابش گاما تشخیص داده و ردیابی می‌کنند و یک کامپیوتر نیز یک نمایش سه‌بعدی از فعالیت مغز نشان می‌دهد.

اگر ما فقط از ۱۰ درصد مغز خود استفاده کنیم، طرح کلی مغز که درنهایت توسط کامپیوتر نشان داده می‌شود باید بیشتر مغز را به دلیل عدم فعالیت، تیره نشان دهد و فقط بخش کوچکی که محل انتشار پوزیترون‌ها هستند، رنگی نشان داده شود. اما در واقع اینگونه نیست و چیزی که در تمام اسکن‌ها از مغز افراد سالم دیده شده، این است که کل مغز آنها به طور مداوم فعال و رنگی است حتی در دوره‌های خواب؛ زیرا مغز همچنان کار تنظیم، نظارت، حس کردن، تفسیر، استدلال و برنامه‌ریزی، و درمجموع پردازش اطلاعات داخلی یا پردازش اطلاعات حسی از محیط را انجام می‌دهد.

حتی مغز افرادی که دچار اختلالات عصبی مانند آلزایمر و پارکینسون هستند، بیش از ۱۰ درصد فعالیت را نشان دادند.

‌مصرف بالای انرژی

مغز انسان حدود ۲ درصد از کل وزن بدن او را تشکیل می‌دهد، با این وجود حدود ۲۰ درصد از کل مصرف انرژی ما را از آن خود می‌کند؛ در واقع۲۰ درصد از کالری ما را می‌بلعد و برای نوزادان این عدد تا ۶۰ درصد می‌رسد. به گفته دانشمندان به هیچ وجه امکان ندارد که چنین عضو پرمصرفی را غیرفعال دانست.

در واقع پتانسیل برجسته مغز در «انعطاف‌پذیری» آن است. هربار که خاطره‌ای را به یاد می‌آوریم، نام کسی را یاد می‌گیریم، مهارت جدیدی را توسعه می‌دهیم یا حتی فقط صبحانه می‌خوریم، مغز ما تغییر می‌کند. خاطرات به عنوان الگوهای فعالیت بین نورون‌ها ذخیره می‌شوند و هر بار که چیز جدیدی یاد می‌گیریم، اتصالات جدید (سیناپس‌ها) تشکیل می‌شوند. یادگیری مهارت‌های حرکتی جدید در بزرگسالی نیز با تغییرات قابل توجهی در حجم بافت موضعی مغز همراه است.

مغز انسان حدود ۸۶ میلیارد نورون دارد و هر کدام از این نورون‌ها وظایف خاصی را بر عهده دارند. نواحی مختلف مغز مسئول کارهایی مانند حرکت، حافظه، احساسات، پردازش حسی و فکر کردن هستند.

تمامی بخش‌های مغز در مواقع مختلف فعال هستند. تحریک الکتریکی نقاط مختلف مغز در طول جراحی مغز و اعصاب نیز نتوانسته تاکنون هیچ ناحیه غیرفعالی را که در آن هیچ ادراک، احساسی یا حرکتی ایجاد نشود، کشف کند (این کار را می‌توان با بیماران هوشیار اما تحت بی‌حسی موضعی انجام داد زیرا خود مغز هیچ گیرنده دردی ندارد).

البته افسانه ۱۰ درصد بدون شک بسیاری از مردم را به تلاش برای خلاقیت و بهره‌وری بیشتر در زندگی ترغیب کرده است که چیز بدی نیست و تشویق و امیدی که درباره «مخزن عظیم مغزی» ایجاد کرده، به توضیح ماندگاری آن کمک می‌کند. اما مانند بسیاری از افسانه‌های دلگرم‌کننده که بیش از حد خوب هستند که واقعیت داشته باشند، به نظر می‌رسد تاکنون توجه به حقیقت موضوع، کم‌اهمیت‌ترین جنبه آن بوده است.

مغز نیز محدودیت‌های خود را دارد و نباید انتظار داشت که به کمک آن، مبلمان‌ها را جابجا کنیم یا نتایج یک مسابقه را پیش‌بینی کنیم. چنین چیزهایی نتیجه خیال‌پردازی‌هاست و با تمام پیشرفتی که علوم اعصاب در تمام این سال‌ها داشته، هنوز چنین باورهایی در عالم واقعیت اثبات نشده است.

با این وجود راه‌هایی برای تقویت قدرت شناختی مغز مثلا برای موفقیت در امتحانات پایان‌ترم یا افزایش بهره‌وری در محل کار وجود دارد.

دانشمندان تاکید دارند که برای این کار، هیچ «ترفند» پیچیده‌ای لازم نیست؛ مانند هر عضو دیگری در بدن، مغز نیز با خواب مناسب، ورزش، استرس کم و یک رژیم غذایی متعادل، بهترین عملکرد را خواهد داشت.

دیگر اینکه برای پیشرفت در زندگی، تاکنون نیز هیچ راه قابل اعتمادی به‌جز تمرین و سخت‌کوشی یافت نشده است.

۵۸۵۸

منبع

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا